درخشش جذاب زهرا جهرمی در سریال سوجان  /  طلای بی‌ نظیر تلویزیون شد ! + عکس ها

 گاهی نقش و گاهی نقش‌آفرینی یک بازیگر در یک اثر نمایشی در کانون توجه مخاطب قرار گرفته و در حافظه دراماتیک او ثبت می‌شود. به ویژه اگر نقش، کاراکتر یک معلول باشد که آن را در ذیل نقش‌های دشوار قرار می‌دهد.

معلولیت تنها یک تنانگی معیوب نیست که در یک بازنمایی فیزیکی یا پرفورمنس صرف باورپذیر شود که اتفاقا گاهی به بازی اگزجره و اغراق‌آمیز راه می‌دهد، بلکه به درکی هوشمندانه از فهم نقش نیاز است تا بتوان روح شخصیت را در کالبد کاراکتر دمید و آن را از یک موقعیت تیپیکال خارج کرد. زهرا جهرمی در سریال سوجان همین کار را می‌کند و لایه‌های درونی کاراکتر را فهم‌پذیر کرده و به این واسطه مخاطب را در یک مواجهه همدلانه با خود همراه می‌کند.

وقتی نقش به دلیل ویژگی معلولیت، امکان تحرک کمتری مقابل دوربین و قاب دارد، ظرفیت‌های بیانی اهمیت مضاعفی پیدا می‌کند و بازی کلامی و استفاده از ظرفیت و ظرافت او مهم‌تر می‌شود.

در واقع بازیگر نقش «طلا» به این دلیل که نمی‌تواند از پاهای خود استفاده کند و راه برود یا کمتر از دستش استفاده کند، چهره و صورتش به مهمترین وجه تنانه او در بازیگری تبدیل می‌شود و این میمیک صورت است که باید به کمک بیاید تا به اکت‌های جبرانی تبدیل شود. در واقع صورت و اجزای آن باید جبران اعضای دیگر بدن بازیگر را بکند تا بتواند به کنش دراماتیک دست بزند.

زهرا جهرمی

به جز این باید به زبان و قدرت کلامی و شیوه بیان بازیگر هم اشاره کرد که به کمک بازنمایی شخصیت آمده تا سویه‌های رئالیستی بازی برجسته شده و به اگزجره شدن تن ندهد.

سابقه اجرا و گویندگی زهرا جهرمی کمک می‌کند تا او از توانایی و قدرت بیان خود استفاده کرده و البته با بهره‌گیری دراماتیک از میمیک صورتش، این خلأ را جبران کرده و کاراکتر «طلا» را با قابلیت‌های فردی خود گره زده و به یک پرسونای اثربخش تبدیل کند.

این توانمندی در بیانگری البته از سابقه حضور او در عرصه تئاتر هم می‌آید. جهرمی از دوران تحصیلات دبستان در زمینه تئاتر فعالیت داشت. ضمن این‌که تجربه گویندگی در رادیو هم را داشته و البته تحصلاتش در زمینه سینما و هنرهای نمایشی هم مزید بر علت شده تا او بتواند به خوبی از پس این نقش سخت بربیاید.

آن‌چه به باورمندی نقش کمک کرده به اندازه بودن اکت‌ها و تعادل در میزان بروز عواطف و واکنش‌های احساسی است، به ویژه در یک قصه ملودرام که ممکن است به سانتی مانتال شدن موقعیت معلولیت راه دهد و دافعه‌برانگیز شود.

این‌جا اما زهرا جهرمی توانست اندازه نگه دارد و از فروغلتیدن نقش در یک پرسونای کاریکاتوری جلوگیری کند تا طلای نقش به مس تبدیل نشود. به عبارت دیگر او به درستی نشان داد که معلولیت، محدویت نیست.

از سوی دیگر در طول قصه به دلیل تجربه‌های عاطفی متنوع و متضاد، بازی او هم دچار تحول می‌شود. ابتدا او را به عنوان یک زن درونگرا که گاه رگه‌هایی از افسردگی هم در او دیده می‌شود می‌بینم و بعد که عاشق می‌شود، جلوهای بیرونی شخصیت‌اش بیرون زده و بازی برونگراتری دارد.

در واقع او در سیر تحول‌اش از درون‌گرایی به برون‌گرایی، دو موقعیت عاطفی و احساسی و در نهایت دو خصلت شخصیتی را در یک نقش به تصویر می‌کشد. حاصل این دوگانگی‌ها هویت بخشیدن به شخصیت طلا و تصویری واقع‌گرا و رئالیستی از آن است.

 

وبگردی